سروده‌ای از جبران خلیل جبران دربارۀ ملت‌های بیچاره

ساخت وبلاگ

سروده‌ای از جبران خلیل جبران دربارۀ ملت‌های بیچاره

بیچاره ملتی که مملو از عقاید است و تهی از دین؛
بیچاره ملتی که پارچه‌ای را بر تن می‌کند که خود تار و پود آن نرشته است؛
و از خرمنی نان داده می‌شود که خود آن ندروده است.

بیچاره ملتی که نره‌گاوی را همچون قهرمان ستایش می‌کند،
و فاتحی یکه‌تاز را بخشنده و سخی می‌پندارد.

بیچاره ملتی که در رویاهای خویش از جوششی برائت می‌جوید،
اما در بیداری سر‌سپردۀ آن می‌گردد.

بیچاره ملتی که هیچ صدای خود را بالا نمی‌برد
مگر آن زمان که به تشییعِ جنازه‌ای مشغول است؛
تفاخر نمی‌کند مگر هنگامِ اضمحلال و نابودی خویش،
و طغیان نمی‌کند مگر آن هنگام که
گردن او میانِ تیغۀ شمشیر و مذبح آرمیده است.

بیچاره ملتی که رهبر او روباه است،
فیلسوفش شیّاد و حقّه‌باز است،
و هنرش تنها رفو کردن و تقلید و سیابازی است.

بیچاره ملتی که با کف و سوت به پیشواز حکمرانی می‌رود،
و با هو کردن و لعن با او وداع می کند؛
تا با کف و سوت به پیشواز حکمرانی دیگر برود.

بیچاره ملتی که حکمای سالخوردۀ آن لال‌اند،
و قوی‌مردان او هنوز در گهواره‌ها آرمیده‌اند.

بیچاره ملتی که پاره‌پاره گشته است،
و هر پاره‌ای از آن خویش را همچون ملتی می‌پندارد.

جبران خلیل جبران، باغ پیامبر


“Pity the nation that is full of beliefs and empty of religion.
Pity the nation that wears a cloth it does not weave
and eats a bread it does not harvest.

Pity the nation that acclaims the bully as hero,
and that deems the glittering conqueror bountiful.

Pity a nation that despises a passion in its dream,
yet submits in its awakening.

Pity the nation that raises not its voice
save when it walks in a funeral,
boasts not except among its ruins,
and will rebel not save when its neck is laid
between the sword and the block.

Pity the nation whose statesman is a fox,
whose philosopher is a juggler,
and whose art is the art of patching and mimicking

Pity the nation that welcomes its new ruler with trumpeting,
and farewells him with hooting,
only to welcome another with trumpeting again.

Pity the nation whose sages are dumb with years
and whose strongmen are yet in the cradle.

Pity the nation divided into fragments,
each fragment deeming itself a nation.”

Kahlil Gibran, The Garden of The Prophet

تاریخ، فرهنگ و هنر...
ما را در سایت تاریخ، فرهنگ و هنر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9culture-artd بازدید : 372 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 23:56