شعر پیترا - ویلیام برگن

ساخت وبلاگ

هیچ به حاصل ِ دست آفرینشگر انسان نمیماند،
طرحی تفننی و نااستوار، ساخته شده به دست کارگران.
بلکه گویی برآمده از جادو و از سنگ است
آرام و خوشتراش، جاودان، تنها!

نه سپید باکره ای، مانند آن زیارتگاه باستان دوریک،
جایی که آتنای درگذشته شعایر قُدسی خود را به جای می آورد؛
نه هم کبود ِ مقدس، مانند بسیاری کلیسا و صومعه،
که تپه را مشرّف و دشت را موقوفه کرده است.
بلکه سرخ ِ آتشین، گویی که گلگونی فلق،
که پیش از همه آنها را، آن زمان که متروک نبودند نظاره کرد.

سایه هایِ جوانی بر یک جبین غم،
کآدمی آن را دو هزار سال کهنه فرض کرده است.
مرا همنشین رهایی ای اینچنین شگفت در اقلیم شرق کن،
یک شهر سرخ آتشین، به قدمت نیمی از زمان.

ویلیام برگن

Petra

It seems no work of Man's creative hand,
By labour wrought as wavering fancy planned;
But from the rock as if by magic grown,
Eternal, silent, beautiful, alone

Not virgin-white like that old Doric shrine,
Where erst Athena held her rites divine;
Not saintly-grey, like many a minster fane,
That crowns the hill and consecrates the plain;
But rose-red as if the blush of dawn,
That first beheld them were not yet withdrawn;
The hues of youth upon a brow of woe

Which Man deemed old two thousand years ago,
Match me such marvel save in Eastern clime,
A rose-red city half as old as time
William Burgon

تاریخ، فرهنگ و هنر...
ما را در سایت تاریخ، فرهنگ و هنر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9culture-artd بازدید : 348 تاريخ : دوشنبه 8 خرداد 1396 ساعت: 23:56